منو
فاتحان

فاتحان

  • ۴ قطعه
  • ۳۷ دقیقه مدت کتاب
  • ۴۸۲۲ دریافت شده
نویسنده: ارنست همینگوی
کارگردان: ژاله علو
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: کتاب گویا
فردی فرانسوی به نام «ریک» قصد دارد که پلی را در کوهستان منفجر کند. آنها در حال جنگ با فاشیست ها هستند و مدام در آنجا انفجارهایی رخ می دهد. برخی از آنها حاضرند بمیرند، ولی اسیر دشمن نشوند. دختری اسپانیایی به نام «آنجلیکو» هم در کوهستان...

از ایرانصدا بشنوید

فردی فرانسوی به نام «ریک» قصد دارد که پلی را در کوهستان منفجر کند. آنها در حال جنگ با فاشیست ها هستند و مدام در آن جا انفجارهایی رخ می دهد. برخی از آنها حاضرند بمیرند، ولی اسیر دشمن نشوند. دختری اسپانیایی به نام «آنجلیکو» هم در آن کوهستان زندگی می کند. اوهمه خانواده خود را در این جنگ از دست داده و بعد از فرار از دست فاشیست ها به این اردوگاه جنگی منتقل شده است.
خانمی به نام «خوآنیتو» در این اردوگاه مراقب آنجلیکو است و سعی می کند تا به او در بهتر شدن روحیه‌اش کمک کند. زمانی که خوآنیت... و، ریک را می بیند از او می خواهد که بعد از اتمام کار انفجار پل، آنجلیکو را از اردوگاه خارج کند، اما....

*«ارنست همینگوی» در ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۸ در اوک پارک (Oak Park) ایالت «ایلینویز» متولد شد. پدرش «کلارنس» یک پزشک و مادرش «گریس» معلم پیانو و آواز بود. ارنست تابستان‌ها را به همراه خانواده اش در شمال «میشیگان» به سر می‌برد و در همان‌جا بود که او متوجه علاقه شدید خود به ماهی‌گیری شد.
او پس از اتمام دوره دبیرستان، در سال ۱۹۱۷ برای مدتی در «کانزاس‌سیتی» به عنوان گزارشگر گاهنامه «استار» مشغول به کار شد. در جنگ جهانی اول، داوطلب خدمت در ارتش شد، اما ضعف بینایی او را از این کار بازداشت در عوض به عنوان راننده آمبولانس صلیب سرخ، در نزدیکی جبهه ایتالیا، به خدمت گرفته شد. در ۸ ژوئیه ۱۹۱۸ مجروح و برای ماه‌ها در بیمارستان بستری شد.
در بازگشتش به ایالت متحده، مردم شهر و محله‌اش در اوک پارک از او مثل یک قهرمان استقبال کردند. ارنست کار خبرنگاری را از سر گرفت و در سال ۱۹۲۱ با هدلی «ریچاردسن» اهل «سن لوییز» آشنا و عاشق او شد.
آنها با هم ازدواج کردند و بنابر توصیه «شروود اندرسن» برای شروع زندگی، پاریس را انتخاب کردند. در آنجا ارنست برای تورنتو استار (Toronto Star) مشغول به کار شد. آنها همچنان برای گذران زندگی از سهم ارث پدری «هدلی» استفاده می‌کردند و ارنست به کار داستان‌نویسی نیز می‌پرداخت. طی همین دوران یعنی بین سال‌های ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۶ بود که او در مقام یک نویسنده به شهرت رسید.
در سال ۱۹۲۵ نخستین رشته داستان‌های کوتاهش، در زمانه ما، منتشر شد که به خوبی گویای سبک خاص او بود. خاطراتش از آن دوران که پس از مرگ او در سال ۱۹۶۴ با عنوان «عید متغیر» انتشار یافت، برداشتی شخصی و بی‌نظیر از نویسندگان، هنرمندان، فرهنگ و شیوه زندگی در پاریس دهه ۱۹۲۰ است.
ارنست و هدلی در اکتبر ۱۹۲۳ صاحب یک فرزند پسر شدند و نام او را «جان» گذاشتند (با نام مستعار بامبی). این خانواده جوان به مکان‌های زیادی از اروپا، به‌ویژه اروپای مرکزی، سفر می‌کردند و در زمستان‌ها به اسکی می‌پرداختند. در تابستان‌ها آنها برای شرکت در جشنواره «سن فرمین» در «پامپلونا» به اسپانیا سفر می‌کردند که اولین سفرشان در تابستان ۱۹۲۳ بود. در سال ۱۹۲۶ اولین رمان او بر پایه تجربه‌های به‌دست آمده‌اش از اسپانیا با نام «خورشید هم طلوع می‌کند» به چاپ رسید.
در سال ۱۹۲۶ ارنست همینگوی با «پائولین فیفر» ثروتمند دیدار کرد و این آشنایی ازدواج اول او را به جدایی کشاند. ارنست و پائولین در سال ۱۹۲۷ با یکدیگر ازدواج کردند و صاحب دو پسر شدند. «پاتریک» در سال ۱۹۲۸ و «گرگوری» درسال ۱۹۳۱ به دنیا آمد. او در همان دوران زندگی‌اش با پائولین، خانه‌ای در «کی وست» فلوریدا خرید.
در اواخر دهه ۱۹۳۰ همینگوی عاشق زنی روزنامه‌نگار و نویسنده به نام «مارتا گلهورن» شد و در سال ۱۹۴۰ با او ازدواج کرد. ارنست، «فینچا ویجیا» (خانه ای) را در کوبا خرید. در سال ۱۹۴۴ با «مری ولش» ملاقات کرد و این بار دلباخته او شد، از مارتا در سال ۱۹۴۵ جدا شد....
   نمایش بیشتر

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

۵

محتوا و داستان

۴

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

تصاویر

از همین نویسنده

کتاب گویا