- 16869
- 1000
- 1000
- 1000
راز کفش های زرد
«لویی تورِن» در خیابان سَن مارتین پاریس یه قتل رسید و کمیسر «مَگره» برای پیدا کردن قاتل او شروع به تحقیق کرد. لویی سه سال قبل، کار خود را از دست داده بود و روی نیمکت بلوارها وقت گذرانی می کرد؛ اما معلوم نبود که درآمدش از کجا تأمین میشود.
از ایرانصدا بشنوید
او حتی یک اتاق برای انزوای خودش اجاره کرده بود و رها از هر قید و بندی، کفش های زرد می پوشید. دخترش «مونیکا» و نامزدش «آلبر» همه ی این ها را فهمیده بودند. از همین رو، آلبر از لویی حق السکوت می گرفت تا چیزی به کسی نگوید.
آلبر بعد از مرگ لویی، از اینکه او را متهم به قتل او کنند، ترسید و فراری شد؛ به طوری که تلاش مگره و هم قطارانش برای یافتن او نتیجه ای نداشت. از طرف دیگر «جِف»، همنشین و دوست لویی که با او روی نیمکت وقت گذرانی می کرد، دستگیر شد و اعتراف کرد که او و لویی به روش خاصی صندوق پول مغازه ها را خالی می کردند. پس مگره تصمیم گرفت جف را بازداشت کند و «نُوه» را بعد از تحقیقات برای گفت وگو پیش جف فرستاد....
*مختصری درباره ی نویسنده :
ژرژ سیمنون نویسنده بلژیکی بود. از وی که به خاطر نوشتن رمان های پلیسی شهرت داشت نزدیک به پانصد رمان و تعداد بسیاری آثار کوتاه منتشر شدهاست. سیمنون خالق شخصیت «کمیسر مگره» یکی از سرشناسترین کارآگاههای ادبیات پلیسی جهان است.
رمانهای او آمیزهای از پرداخت استادانه و کالبدشکافی هوشمندانه روان انسان هاست. وی ترسها، عقدههای روانی، گرایشهای ذهنی و وابستگیهایی را توصیف میکند که در زیر نقاب زندگی معمولی و یک نواخت روزمره پنهان هستند و ناگهان با انفجاری غیرمنتظره به خشونت و جنایت منجر میشود.
آثار او مشتمل است بر بیش از دویست رمان، صد و پنجاه رمان کوتاه، یک سناریو برای باله، چندین جلد زندگینامه (که نخستین آنها با عنوان خاطرات خودمانی در 1981 منتشر شد)، مقالات بی شمار و تعداد زیادی رمان عامه پسند که آنها را صرفاً برای کسب درآمد و با یک دوجین نام مستعار نوشته است. اما شهرت وی به واسطهٔ 75 رمان و 28 داستان کوتاهی است که کمیسر مگره قهرمان آنهاست. نخستین این رمانها با نام مسافری که با ستاره شمال آمد (Pietr Le Letton) در سال 1931 و آخرین آنها مگره و مسیو چارلز به چاپ رسیدند.
آلبر بعد از مرگ لویی، از اینکه او را متهم به قتل او کنند، ترسید و فراری شد؛ به طوری که تلاش مگره و هم قطارانش برای یافتن او نتیجه ای نداشت. از طرف دیگر «جِف»، همنشین و دوست لویی که با او روی نیمکت وقت گذرانی می کرد، دستگیر شد و اعتراف کرد که او و لویی به روش خاصی صندوق پول مغازه ها را خالی می کردند. پس مگره تصمیم گرفت جف را بازداشت کند و «نُوه» را بعد از تحقیقات برای گفت وگو پیش جف فرستاد....
*مختصری درباره ی نویسنده :
ژرژ سیمنون نویسنده بلژیکی بود. از وی که به خاطر نوشتن رمان های پلیسی شهرت داشت نزدیک به پانصد رمان و تعداد بسیاری آثار کوتاه منتشر شدهاست. سیمنون خالق شخصیت «کمیسر مگره» یکی از سرشناسترین کارآگاههای ادبیات پلیسی جهان است.
رمانهای او آمیزهای از پرداخت استادانه و کالبدشکافی هوشمندانه روان انسان هاست. وی ترسها، عقدههای روانی، گرایشهای ذهنی و وابستگیهایی را توصیف میکند که در زیر نقاب زندگی معمولی و یک نواخت روزمره پنهان هستند و ناگهان با انفجاری غیرمنتظره به خشونت و جنایت منجر میشود.
آثار او مشتمل است بر بیش از دویست رمان، صد و پنجاه رمان کوتاه، یک سناریو برای باله، چندین جلد زندگینامه (که نخستین آنها با عنوان خاطرات خودمانی در 1981 منتشر شد)، مقالات بی شمار و تعداد زیادی رمان عامه پسند که آنها را صرفاً برای کسب درآمد و با یک دوجین نام مستعار نوشته است. اما شهرت وی به واسطهٔ 75 رمان و 28 داستان کوتاهی است که کمیسر مگره قهرمان آنهاست. نخستین این رمانها با نام مسافری که با ستاره شمال آمد (Pietr Le Letton) در سال 1931 و آخرین آنها مگره و مسیو چارلز به چاپ رسیدند.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
آسیب ها
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان