- ۵۷۱۱
- ۱۰۰۰
- ۱۰۰۰
- ۱۰۰۰
برفراز آشیانه عنقا
بخش ابتدایی این کتاب به مأموریت یافتن شهید کاوه برای اعزام به کردستان و آنچه بر وی برای جدایی از جماران و پیر آن میگذرد می پردازد.بیان دلاوریها، رشادت ها و در نهایت مجروح و شهید شدن«عدنان» از پیشمرگان کرد بخش دیگری از این کتاب است.
از ایرانصدا بشنوید
محمود بسیار جوان بود، جوانتر از آنکه به ترفندها و افسونهای کهنه و کارکشته فتنه و فتنهگران آگاهی کامل داشته باشد زیرا تسط و اشراف به آن همه دسیسه و توطئه و نقشههای دقیق طراحی شده، مستلزم سن و سال بالا، تجربه و اطلاعات تئوریک فوق العاده بود. اما گویی این نسل، نسل بسیار جوانی که این کار عظیم را کرده بود و انقلاب بزرگی را به ثمر رسانیده بود و اکنون از آن محافظت میکرد. ویژگیهایی داشت که از راز و رمزی پیچیده و ماورای محاسبات معمولی نشات میگرفت. فردای آن شب محمود و تنی چند از محافظان بی... ت راهی کردستان میشدند. میرفتند چشم فتنه را کور کنند. آن شب، شب دیگری بود. اما چطور میشد دل از جماران کند؟ جماران قلب پر تپش جهان بود. میلیونها و میلیونها نفر در سراسر جهان چشم به جماران دوخته بودند و میلیونها قلب به خاطر جماران میتپید. به خاطر «پیر بزرگ» جماران.
نمایش بیشتر
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان