- 6323
- 1000
- 1000
- 1000
چرا نمیشه !؟
«محسن» پس از پایان خدمت سربازی عجله دارد هرچه زودتر کاری پیدا کند. او چهار سال کارهای مختلف را امتحان میکند. ولی در هیچ کاری دوام نمیآورد. سرانجام براثر فشار عصبی، یک طرف صورتش فلج میشود.
از ایرانصدا بشنوید
«محسن» پس از پایان خدمت سربازی عجله دارد هرچه زودتر کاری پیدا کند. او نمیخواهد از دوستانش که با هم دوران پیشدانشگاهی و سربازی خود را گذراندهاند و حالا به دنبال کار هستند، عقب بیفتد؛ بلکه میخواهد از همه آنها جلوتر باشد. مادرش سعی می کند او را نصیحت کند تا کاری را پیدا کند که به آن علاقه داشته باشد و با دوستانش مسابقه موفقیت نگذارد.
او به همراه دوستش «فرهاد» در یک کارگاه تولید ظروف یک بار مصرف مشغول به کار میشوند. ولی پس از یک ماه، برخلاف توصیه فرهاد مبنی بر صبر کردن و برنامهریزی در کار، استعفا میکند. او چهار سال کارهای مختلف را امتحان میکند. ولی در هیچ کاری دوام نمیآورد؛ چرا که عجولانه دنبال کاری است که هرچه زودتر او را به خواستههایش برساند و بدون رنج و زحمت، صاحب مال و مکنت شود. مادرش نیز هرچه او را نصیحت میکند، فایدهای ندارد. سرانجام براثر فشار عصبی و تغییر شغل مداوم، یک طرف صورتش فلج میشود. او با کمک دکتر متوجه میشود که شغل مورد علاقه او عروسکسازی است؛ اما به دلیل نداشتن اعتمادبه نفس و خجالت، هیچگاه به دنبال آن نرفته است.
او به همراه دوستش «فرهاد» در یک کارگاه تولید ظروف یک بار مصرف مشغول به کار میشوند. ولی پس از یک ماه، برخلاف توصیه فرهاد مبنی بر صبر کردن و برنامهریزی در کار، استعفا میکند. او چهار سال کارهای مختلف را امتحان میکند. ولی در هیچ کاری دوام نمیآورد؛ چرا که عجولانه دنبال کاری است که هرچه زودتر او را به خواستههایش برساند و بدون رنج و زحمت، صاحب مال و مکنت شود. مادرش نیز هرچه او را نصیحت میکند، فایدهای ندارد. سرانجام براثر فشار عصبی و تغییر شغل مداوم، یک طرف صورتش فلج میشود. او با کمک دکتر متوجه میشود که شغل مورد علاقه او عروسکسازی است؛ اما به دلیل نداشتن اعتمادبه نفس و خجالت، هیچگاه به دنبال آن نرفته است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان