- 16889
- 1000
- 1000
- 1000
کلاه گیس
شخصی به نام «خروسی» که ادعا می کند بازیگر تئاتر است و کلاه گیس عجیب و غریبی روی سرش گذاشته، آن را روی صندلی عقب ماشین آقای عبادی جا میگذارد...
از ایرانصدا بشنوید
کمی بعد از این ماجرا، طاهره خانم، همسر آقای عبادی، جلوی اتومبیل سبز میشود و روی صندلی عقب ماشین مینشیند. چشمش به کلاه گیس میافتد که موهای بلندی دارد و زنانه به نظر میآید. او به تصور اینکه کلاه گیس متعلق به زن دیگری است که احتمالا با شوهرش در ارتباط است، خشمگین می شود و عبادی را در خیابان رها میکند و میرود.
عبادی تلاش می کند اعتماد زنش را جلب کند. او به دنبال آقای خروسی به نشانی اشتباهی مراجعه می کند که صاحب آنجا شخصی به نام مصطفی است. مصطفی که از گنده لاتهای محل است، به گمانش آقای عبادی با آوردن کلاه گیس زنانه قصد تمسخر او را دارد و برای تلافی این توهین چسب و سریش داخل کلاه گیس میریزد و به سر آقای عبادی میچسباند و او را تهدید می کند درصورت درآوردن کلاه گیس، گردنش را خرد میکند. طولی نمیکشد که براثر چسب، کلاه گیس مثل کنه به سر آقای عبادی میچسبد. ظاهر آقای عبادی با کلاه گیس به قدری تغییر میکند که به جای شغال شب دستگیر می شود.
عبادی تلاش می کند اعتماد زنش را جلب کند. او به دنبال آقای خروسی به نشانی اشتباهی مراجعه می کند که صاحب آنجا شخصی به نام مصطفی است. مصطفی که از گنده لاتهای محل است، به گمانش آقای عبادی با آوردن کلاه گیس زنانه قصد تمسخر او را دارد و برای تلافی این توهین چسب و سریش داخل کلاه گیس میریزد و به سر آقای عبادی میچسباند و او را تهدید می کند درصورت درآوردن کلاه گیس، گردنش را خرد میکند. طولی نمیکشد که براثر چسب، کلاه گیس مثل کنه به سر آقای عبادی میچسبد. ظاهر آقای عبادی با کلاه گیس به قدری تغییر میکند که به جای شغال شب دستگیر می شود.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان