- 4424
- 1000
- 1000
- 1000
تکیه قاضی
«قاضی لواسانی» پیرمردی ثروتمند است که میخواهد علاوه بر واگذاری قسمتی از داراییاش به اوقاف در ملکش تکیه عزاداری اهل بیت (ع) را برپا کند؛ اما مردم به خاطر پیشینه سیاهش از این تصمیم وی استقبال نمیکنند.
از ایرانصدا بشنوید
پیرمردی بسیار ثروتمند به نام «قاضی لواسانی» با کمک وکیل و دخترش، قصد دارد داراییاش را به اوقاف واگذار کند. وکیل جوان او با وسوسهای که به سراغش میآید، به منظور اخاذی از موکل خود، دست به دسیسه میزند و جان خود را بیهوده از دست میدهد.
«دکتر بنفشه قاضی»، دختر پیرمرد ثروتمند، از سوی پدر موظف است تا اسباب آمادهسازی تکیه عزاداری را در محل ملک پدری، پس از سالهای بسیار طولانی که از تعطیلی تکیه میگذشت، دوباره فراهم کند. اما مردم به دلیل پیشینه سیاه قاضی لواسانی، به این امر روی خوشی نشان نمیدهند.
قاضی لواسانی به ایران میآید و پس از چند روزی به واسطه بیماری لاعلاجی که پیدا کرده، میمیرد. او پیش از مرگ، به قاتل بودن خود و کشتن و دفن کردن یک نفر در سالهای بسیار دور، در محل باغ و عمارت بسیار بزرگش اشاره میکند که مشخص میشود درحقیقت هیچکس را نکشته و دلیل ادعایش این است که بگوید با دوری و فاصله گرفتن از مذهب و اهل بیت (ع) خودش را کشته و دفن کرده است. چون از زندگی هیچ بهرهای نبرده است. در این بین، جوانی به نام «شمیم» سعی در دایر ساختن تکیه دارد....
«دکتر بنفشه قاضی»، دختر پیرمرد ثروتمند، از سوی پدر موظف است تا اسباب آمادهسازی تکیه عزاداری را در محل ملک پدری، پس از سالهای بسیار طولانی که از تعطیلی تکیه میگذشت، دوباره فراهم کند. اما مردم به دلیل پیشینه سیاه قاضی لواسانی، به این امر روی خوشی نشان نمیدهند.
قاضی لواسانی به ایران میآید و پس از چند روزی به واسطه بیماری لاعلاجی که پیدا کرده، میمیرد. او پیش از مرگ، به قاتل بودن خود و کشتن و دفن کردن یک نفر در سالهای بسیار دور، در محل باغ و عمارت بسیار بزرگش اشاره میکند که مشخص میشود درحقیقت هیچکس را نکشته و دلیل ادعایش این است که بگوید با دوری و فاصله گرفتن از مذهب و اهل بیت (ع) خودش را کشته و دفن کرده است. چون از زندگی هیچ بهرهای نبرده است. در این بین، جوانی به نام «شمیم» سعی در دایر ساختن تکیه دارد....
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
نظری ثبت نشده است