- 10093
- 1000
- 1000
- 1000
مادرم بیبی جان
«آقاجان» و «بیبی جان» همیشه نگران فرزندانشان هستند. به نظر بیبی جان، پسر بزرگشان «رشید» به تازگی سست ایمان شده است. آقاجان معتقد است باید او را زن بدهند تا سر عقل بیاید.
از ایرانصدا بشنوید
«اسکندر» بستهای را که برادرش «رشید» به او داده بود، به «یوسف» تحویل میدهد. اما کنجکاو است که دریابد داخل بسته چیست و سر از کار برادرش در بیاورد. از سوی دیگر از برادرش میترسد.
از آن طرف خبر میرسد در پایتخت، مردم در اعتراض به رژیم تحت امر خارجیها، هر روز دست به شورش میزنند و عده زیادی از آنها کشته میشوند.
روزی «خان دایی» که سروان شهربانی است و به خاطر وفاداری به حکومت از فامیل دور شده است، ناگهان به خانه آنها میآید و خواهرش را صدا میزند. دایی میگوید به رفتار رشید مشکوک است و فکر میکند او وارد کارهای سیاسی شده است و احتمال دارد کار دست خودش و خانواده بدهد.
مادر نگران و پریشان حال ماجرا را برای آقاجان نقل میکند. آقاجان، عصبانی و ناراحت از خانه بیرون میرود و از مادر میخواهد اگر رشید برگشت جایی نرود تا او بازگردد. مادر از اسکندر میخواهد تا منتظر برادرش بماند و از او بخواهد که به خانه نیاید ...
***
«اصغر الهی» در سال 1323 در مشهد متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسـطه را در همـان شـهر بـه پایان رساند و سپس به در رشـته پزشـکی از دانشـگاه علـوم پزشـکی مشـهد فارغالتحصیل شد.
دکتـر الهـی آمـوزش روانپزشکی را از سال 1355 در بیمارستان «روزبه» آغاز کرد، اما پــیش از آن برای پارهای از پژوهشهای علمی مــدتی را در فرانســه گذرانــد. سالهای جوانی او به دلیل فعالیت سیاسی پرتلاطم بود. با وجود این موفق شد مدرک دکترای تخصصی رشته روانپزشکی را از دانشگاه تهران دریافت کند. وی به عنوان دانشیار نیز در دانشگاه تهران تدریس میکرد. همچنین او چند سالی سردبیر مجله «بازتاب روانشناسی» بود.
نخستین داستانهای کوتاه اصغر الهی در دهه چهل منتشر شدند. رمانهای «سالمرگی» (برنده جایزه ادبی «هوشنگ گلشیری»)، «مادرم بیبی جان» و مجموعه داستانهای «بازی» و «قصههای پاییزی» از آثار اوست.
در سال 1370 با انتشار مجموعه داستان کوتاه «دیگر سیاووشی نمانده است» به کشف و خلق شگردهای تازه روایتگری در داستانهای روانشناختی پرداخت. مجموعه داستانهای «رؤیا تا رؤیا» و نمایشنامه «قالیباف» از دیگر آثار ادبی اوست. دکتر الهـی در 12 خـرداد 1391 در تهـران درگذشت.
از آن طرف خبر میرسد در پایتخت، مردم در اعتراض به رژیم تحت امر خارجیها، هر روز دست به شورش میزنند و عده زیادی از آنها کشته میشوند.
روزی «خان دایی» که سروان شهربانی است و به خاطر وفاداری به حکومت از فامیل دور شده است، ناگهان به خانه آنها میآید و خواهرش را صدا میزند. دایی میگوید به رفتار رشید مشکوک است و فکر میکند او وارد کارهای سیاسی شده است و احتمال دارد کار دست خودش و خانواده بدهد.
مادر نگران و پریشان حال ماجرا را برای آقاجان نقل میکند. آقاجان، عصبانی و ناراحت از خانه بیرون میرود و از مادر میخواهد اگر رشید برگشت جایی نرود تا او بازگردد. مادر از اسکندر میخواهد تا منتظر برادرش بماند و از او بخواهد که به خانه نیاید ...
***
«اصغر الهی» در سال 1323 در مشهد متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسـطه را در همـان شـهر بـه پایان رساند و سپس به در رشـته پزشـکی از دانشـگاه علـوم پزشـکی مشـهد فارغالتحصیل شد.
دکتـر الهـی آمـوزش روانپزشکی را از سال 1355 در بیمارستان «روزبه» آغاز کرد، اما پــیش از آن برای پارهای از پژوهشهای علمی مــدتی را در فرانســه گذرانــد. سالهای جوانی او به دلیل فعالیت سیاسی پرتلاطم بود. با وجود این موفق شد مدرک دکترای تخصصی رشته روانپزشکی را از دانشگاه تهران دریافت کند. وی به عنوان دانشیار نیز در دانشگاه تهران تدریس میکرد. همچنین او چند سالی سردبیر مجله «بازتاب روانشناسی» بود.
نخستین داستانهای کوتاه اصغر الهی در دهه چهل منتشر شدند. رمانهای «سالمرگی» (برنده جایزه ادبی «هوشنگ گلشیری»)، «مادرم بیبی جان» و مجموعه داستانهای «بازی» و «قصههای پاییزی» از آثار اوست.
در سال 1370 با انتشار مجموعه داستان کوتاه «دیگر سیاووشی نمانده است» به کشف و خلق شگردهای تازه روایتگری در داستانهای روانشناختی پرداخت. مجموعه داستانهای «رؤیا تا رؤیا» و نمایشنامه «قالیباف» از دیگر آثار ادبی اوست. دکتر الهـی در 12 خـرداد 1391 در تهـران درگذشت.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
تصاویر
از همین گوینده
-
-
-
-
-
-
-
-
ستاره ی توس (داستان زندگی خواجه نصیرالدین توسی)
-
محشای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - جلد 14 (بازنگری در قانون اساسی)
-
محشای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - جلد 13 (شورای عالی امنیت ملی)
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان