- 8693
- 1000
- 1000
- 1000
دو روی یک زندگی
«بهزاد» و همسرش «لادن» یک پسر هشت ساله به نام «فرید» دارند. او سالها قبل و زمان زایمان همسرش، به علت عجله زیاد با عابر پیادهای تصادف میکند و از ترس گرفتار شدن و نیز به خاطر شرایط خاص همسرش در بیمارستان، از محل تصادف فرار میکند.
از ایرانصدا بشنوید
حال بعد از هشت سال، در ماه رمضان، پسرش «فرید» دراثر پرت شدن از بالکن خانه قدیمی مادرش، به کما رفته است. «بهزاد» بر اثر این حادثه به خودش آمده و به یاد آن اتفاق میافتد و دنبال جبران آن است. او با رفتن به محل تصادف و تحقیق از آدمهای محلی متوجه میشود برخلاف تصورش، شخصی که با او تصادف کرده بوده، زنده است و در آن اطراف مغازهای دارد.
بهزاد به دیدار آن شخص میرود تا دقیقتر از حالش باخبر شود. وی با شخصی به نام «مسعود» روبه رو میشود که دچار نقص عضو در پاهایش است. بهزاد تصمیم میگیرد تا خودش را به او نزدیک کند و با کمک کردن به او، کمی از عذاب وجدانش بکاهد و درنهایت اگر فضا آماده بود، از او حلالیت بطلبد.
مسعود، فرد خوش قلب و خیّری است و از بهزاد در کارهای خیر ماه رمضان، کمک گرفته و رفته رفته در جریان مسائل و مشکلات بهزاد قرار میگیرد.
عاقبت بهزاد به او اعتراف میکند که کسی که او را به این روز انداخته، خودش است. اما در کمال تعجب، مسعود اظهار میدارد، کسی که با او تصادف کرده، برادر دوقلویش، «محمود» است که در حال حاضر زنده و سالم است.
بهزاد به دیدار آن شخص میرود تا دقیقتر از حالش باخبر شود. وی با شخصی به نام «مسعود» روبه رو میشود که دچار نقص عضو در پاهایش است. بهزاد تصمیم میگیرد تا خودش را به او نزدیک کند و با کمک کردن به او، کمی از عذاب وجدانش بکاهد و درنهایت اگر فضا آماده بود، از او حلالیت بطلبد.
مسعود، فرد خوش قلب و خیّری است و از بهزاد در کارهای خیر ماه رمضان، کمک گرفته و رفته رفته در جریان مسائل و مشکلات بهزاد قرار میگیرد.
عاقبت بهزاد به او اعتراف میکند که کسی که او را به این روز انداخته، خودش است. اما در کمال تعجب، مسعود اظهار میدارد، کسی که با او تصادف کرده، برادر دوقلویش، «محمود» است که در حال حاضر زنده و سالم است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان