- 18531
- 1000
- 1000
- 1000
افسون سبز
صبا پس از دیدن کابوسی تکراری که در آن به دنبال پسرش (شایان) می دوید، مقدار زیادی قرص را به قصد خودکشی خورد و در حال بیهوشی به هشت سال قبل پر کشید...
از ایرانصدا بشنوید
صبا، دانشجوی رشته پزشکی است که در یک خانواده ثروتمند زندگی می کند. او سال آخر دانشگاه در حالی که دوره اینترنی (کارورزی) را میگذراند، در بخش اطفال بیمارستان با دکتر «فرید افتخار» آشنا می شود و با او ازدواج می کند.
فرید از همان روزهای اول نامزدی رفتاری بدبینانه دارد و با تمام کسانی که به نحوی با صبا ارتباط داشتند، گلاویز می شود. او حتی اجازه نمیدهد صبا کار کند و ادامه تحصیل بدهد.
صبا با کمک خواهرش، طرحش را در تهران میگذراند و فرید را راضی میکند که با کار کردن او موافقت کند، اما دوباره مسائلی پیش میآید که باعث بدگمانی فرید میشود.
در این میان، صبا متوجه میشود که باردار است. آنها صاحب دو فرزند دوقلو میشوند: شایان و شیرین. یک سال بعد از تولد آنها، از فرید دعوت میشود که دوره ی تخصصش را در انگلستان بگذراند، بنابراین هر چهار نفر به مدت دو سال ساکن انگلیس میشوند. در این مدت، غربت و اخلاق بد فرید، صبا را به شدت آزار میدهد.
مدتی بعد از بازگشت به ایران، از فرید دعوت میشود برای کار به انگلستان برود. صبا مخالفت میکند و فرید میگوید بدون آنها خواهد رفت. صبا مهریهاش را اجرا میگذارد و فرید ممنوعالخروج میشود.
شبی در منزل مادر فرید، آنها با هم درگیر میشوند. فرید معمولاً هنگام عصبانیت تند رانندگی میکند، از این رو در مسیر برگشت به خانه، دچار سانحه میشوند و صبا فرزندانش را از دست میدهد. صبا در پی افسردگی شدید و ضربه روحی و جسمی، شش ماه در بیمارستان بستری میشود و در آنجا با دکتر آرش حسینی که سالها پیش از خواستگارانش بود، روبه رو میشود...
فرید از همان روزهای اول نامزدی رفتاری بدبینانه دارد و با تمام کسانی که به نحوی با صبا ارتباط داشتند، گلاویز می شود. او حتی اجازه نمیدهد صبا کار کند و ادامه تحصیل بدهد.
صبا با کمک خواهرش، طرحش را در تهران میگذراند و فرید را راضی میکند که با کار کردن او موافقت کند، اما دوباره مسائلی پیش میآید که باعث بدگمانی فرید میشود.
در این میان، صبا متوجه میشود که باردار است. آنها صاحب دو فرزند دوقلو میشوند: شایان و شیرین. یک سال بعد از تولد آنها، از فرید دعوت میشود که دوره ی تخصصش را در انگلستان بگذراند، بنابراین هر چهار نفر به مدت دو سال ساکن انگلیس میشوند. در این مدت، غربت و اخلاق بد فرید، صبا را به شدت آزار میدهد.
مدتی بعد از بازگشت به ایران، از فرید دعوت میشود برای کار به انگلستان برود. صبا مخالفت میکند و فرید میگوید بدون آنها خواهد رفت. صبا مهریهاش را اجرا میگذارد و فرید ممنوعالخروج میشود.
شبی در منزل مادر فرید، آنها با هم درگیر میشوند. فرید معمولاً هنگام عصبانیت تند رانندگی میکند، از این رو در مسیر برگشت به خانه، دچار سانحه میشوند و صبا فرزندانش را از دست میدهد. صبا در پی افسردگی شدید و ضربه روحی و جسمی، شش ماه در بیمارستان بستری میشود و در آنجا با دکتر آرش حسینی که سالها پیش از خواستگارانش بود، روبه رو میشود...
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان