- 3998
- 1000
- 1000
- 1000
من ضامن
داستان من ضامن در چند فصل و چند بخش و با حالوهوای ایرانی - مذهبی برای نوجوانها نوشته شدهاست.
از ایرانصدا بشنوید
راوی داستان خود را از زمانی که رضا بهسمت حرم و مغازهی پدرش میرود تا به او کمک کند، آغاز میکند. پدر رضا تسبیح، نبات و نخودچی و کشمش میفروخت و اینها را سوغات فقرا مینامید.
در قسمتی از کتاب میخوانیم: الهام با برادر و خانوادهی برادرش به مشهد رفتهاست. پدرش گرفتار است و او رفته تا امام گره از کارش باز کند. الهام و برادرش در مشهد گیر میافتند و پسری مشهدی (رضا) ضامنشان میشود. الهام و برادرش میروند که پدر و مادرشان را بیاورند، اما برنمیگردند. پسری که ضمانت الهام و برادرش را کرده، سرانجام خلاص میشود، اما این ماجرا ادامه دارد... چرا الهام و برادرش برنگشتهاند؟
در قسمتی از کتاب میخوانیم: الهام با برادر و خانوادهی برادرش به مشهد رفتهاست. پدرش گرفتار است و او رفته تا امام گره از کارش باز کند. الهام و برادرش در مشهد گیر میافتند و پسری مشهدی (رضا) ضامنشان میشود. الهام و برادرش میروند که پدر و مادرشان را بیاورند، اما برنمیگردند. پسری که ضمانت الهام و برادرش را کرده، سرانجام خلاص میشود، اما این ماجرا ادامه دارد... چرا الهام و برادرش برنگشتهاند؟
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان