منو
شاهنامه فردوسی- جلد بیست و هفتم(رزم یازده رخ)

شاهنامه فردوسی- جلد بیست و هفتم(رزم یازده رخ)

  • 26 قطعه
  • 493 دقیقه مدت کتاب
  • 128 دریافت شده
جنگ یازده رخ نام سومین جنگ ایران و توران است. در شاهنامهٔ فردوسی، به‌طور مفصل، این جنگ حماسی روایت شده است که یکی از مهم‌ترین پیروزی‌های دوره پادشاهی کیخسرو بر توران است.جنگ یازده رخ درواقع ادامۀ جنگ میان ایرانیان و تورانیان بود.

از ایرانصدا بشنوید

در این جنگ تن به تن، 11پهلوانِ برگزیده از ایران با 11پهلوان از توران مبارزه می‌کنند و پهلوانان ایرانی پیروز می‌شوند و پیران، سردارِ سپاهِ افراسیاب، به دست گودرز ، سردار سپاه کیخسرو، کشته می‌شود.
و اما ماجرای جنگ یازده رخ...
این نبرد، یکی از مهم‌ترین جنگ‌های ایرانیان علیه تورانیان است که در زمان پادشاهی کیخسرو به پیروزی ایرانیان منجر شد. فردوسی این رویداد را در بیش از 2500 بیت وصف کرده‌ است. بعضی کتاب‌های تاریخی دیگر با اندکی تغییر، این جنگ را روایت کرده‌اند، اما اساس داستان شبیه هم است. به نوشتۀ شاهنامه، کیخسرو آگاه شد که افراسیاب، شاه توران، سپاهی بزرگ را برای حمله به ایران گرد آورده‌است. کیخسرو برای رایزنی، هنگی تشکیل داد و سرداران خود را فرا خواند و به هرکدام مأموریت ویژه داد. گودرز، فرماندهِ لشکر چهارم ایران، مأموریت یافت با گفت‌و‌گو و عدم توسل به زور، تنش را حل کند؛ او از پایتخت با لشکری گران به‌سوی مرز توران رفت و در موقعیتی مناسب در کوه زیبد توقف کرد؛ او فرزند خود «گیو» را با پیام صلح نزد پیران فرستاد و از افراسیاب و پیران خواست که دست از جنگ‌افروزی و لجاجت بردارند.
گودرز به گیو گفت که سپاهی برگیرد و به توران نزد پیران برود و پیام کیخسرو را ابلاغ کند و بگوید از همهٔ بدی‌ها و خیانت‌های شما می‌گذریم و جنگ را پدیده‌ای زشت و زیان‌بار می‌دانیم؛ و بگوید: «ای پیران! می‌دانی که ایرانیان از شما خیانت‌ها دیده‌اند و من به فرمان کیخسرو، به نزد تو آمده‌ام تا با تو بگویم که پادشاه ایران همهٔ جرایم تو را خواهد بخشید و به‌سبب مهربانی‌هایی که با سیاوش و کیخسرو و فرنگیس در توران کردی، بدی‌های تو را فراموش کرده‌است و نمی‌خواهد که تو در این جنگ، به دست ایرانیان، جانت را از دست بدهی.»
پهلوان گیو پس از گفت‌وگوها و رایزنی‌های طولانی با پیران، در کنار رود جیحون در شهر ویسه گِرد، ناامیدانه به اردوگاه لشکر در کوه زیبَد گُناباد برگشت و به پدرش، گودرز، گفت که افراسیاب جنگ را انتخاب کرده‌ و هیچ شرطی را نمی‌پذیرد و با لشکری بس گران درحال حرکت به سوی گناباد هستند. افراسیاب، شاه توران، به فرماندهِ خود «پیران» فرمان داده‌است که همۀ پهلوانان ایرانی را نابود کند.
گودرز دانا که انتظار چنین پاسخی را از افراسیاب و پیران داشت، لشکر ایران را در دامنۀ کوه زیبَد آمادۀ رویارویی کرد و با رسیدن لشکر پیران جنگ سختی درگرفت.
پنج روز آرایش جنگی دو لشکر رودرروی یکدیگر، ایرانیان در کوه زیبَد و تورانیان در کوه گُنابد، هر دو طرف را خسته کرد. درنهایت تصمیم گرفتند نبرد تن به تن انجام دهند؛ بدین صورت که یک گروه یازده نفری از دلیران هر طرف انتخاب شود و دوبه‌دو بجنگند، یازده سردار ایرانی و یازده سردار تورانی داوطلب جنگ شدند. سرداران ایرانی بدون تلفات حریفان خود را از پای درآوردند و پیروز شدند. با کشته شدن یازده پهلوان اصلی لشکر توران، لشکر توران پا به فرار گذاشتند؛ و درنهایت دو نفر به نزد افراسیاب رسیدند و شکست لشکر توران را گزارش دادند.
کیخسرو نیز پس از شنیدن خبر پیروزی لشکر ایران به‌سوی کوه زیبد حرکت کرد و در جشن پیروزی حضور یافت و دستور داد پیران را در ایوانی در دامنۀ کوه دفن کنند.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

5

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    نظری ثبت نشده است

تصاویر

از همین گوینده

کتاب گویا