- 14258
- 1000
- 1000
- 1000
روحی در تنگنا
«کنت نولین» بعد از دو سال از زادگاهش به دهکده‌ی تیم برمی گردد و نامه‌ای به بازپرس فرانس می‌فرستد و او را به خانه‌اش دعوت می‌کند. فرانس به خانه‌ی کنت می‌رود و همانجا متوجه حضور مباشر کنت، هانری مورکین می‌شود...
از ایرانصدا بشنوید
موضوع جدایی نادیا از هانری باعث خشم و ناراحتی فرانس است. کنت بی‌خبر از نسبتِ هانری با نادیا و فرانس، از همان لحظه، خبر ازدواج قریب‌الوقوع خودش را با نادیا مطرح می‌کند.
هانری ازدواج کنت و نادیا را توهین به خودش تلقی می کند و و فرانس از این تصمیم دخترخاله‌اش متعجب می شود.
کنت با اطلاع از نسبت مباشرش و نادیا، بلافاصله هانری را از کار اخراج و او را از املاکش بیرون می‌کند، تا اینکه روز عروسی فرامی‌رسد و عصر همان روز، نادیا در جنگل به قتل می رسد.
کنت یک‌بار دیگر از فرانس می‌خواهد تا به کمکش بیاید. فرانس از هانری به عنوان متهم اولیه بازپرسی می‌کند و چون او دلیل کافی برای برائت خودش ارائه نمی‌دهد، به ناچار دستور بازداشت او را صادر می‌کند.
اما همان لحظه خدمه‌ی پیر، کوزمای خدمتکار، را براساس مستنداتی به‌عنوان قاتل نادیا پیش فرانس می‌آورند. کوزما در بازجویی اصرار دارد که قتلی مرتکب نشده است و او برای رفع خستگی به جنگل رفته بوده و خوابش برده است؛ ولی ناگهان به خاطر می‌آورد که وقتی در جنگل خواب بود، حس کرد مردی با لباس‌های او دست‌های خون آلودش را پاک می‌کرد.
کوزما در اعترافاتش حرف‌های ضد و نقیضی می زند و پیچیدگی پرونده زیاد می‌شود. در یکی از این شب‌ها، کوزما را در زندان به قتل می‌رسانند و همه گمان‌ها معطوف به هانری می‌شود...
هانری ازدواج کنت و نادیا را توهین به خودش تلقی می کند و و فرانس از این تصمیم دخترخاله‌اش متعجب می شود.
کنت با اطلاع از نسبت مباشرش و نادیا، بلافاصله هانری را از کار اخراج و او را از املاکش بیرون می‌کند، تا اینکه روز عروسی فرامی‌رسد و عصر همان روز، نادیا در جنگل به قتل می رسد.
کنت یک‌بار دیگر از فرانس می‌خواهد تا به کمکش بیاید. فرانس از هانری به عنوان متهم اولیه بازپرسی می‌کند و چون او دلیل کافی برای برائت خودش ارائه نمی‌دهد، به ناچار دستور بازداشت او را صادر می‌کند.
اما همان لحظه خدمه‌ی پیر، کوزمای خدمتکار، را براساس مستنداتی به‌عنوان قاتل نادیا پیش فرانس می‌آورند. کوزما در بازجویی اصرار دارد که قتلی مرتکب نشده است و او برای رفع خستگی به جنگل رفته بوده و خوابش برده است؛ ولی ناگهان به خاطر می‌آورد که وقتی در جنگل خواب بود، حس کرد مردی با لباس‌های او دست‌های خون آلودش را پاک می‌کرد.
کوزما در اعترافاتش حرف‌های ضد و نقیضی می زند و پیچیدگی پرونده زیاد می‌شود. در یکی از این شب‌ها، کوزما را در زندان به قتل می‌رسانند و همه گمان‌ها معطوف به هانری می‌شود...
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
آسیب ها
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان