- 3568
- 1000
- 1000
- 1000
موج های کوچک
به پاسگاه مرزی جاسک خبر میدهند که محمولهای از شیراز به سمت جاسک در حرکت است و البته یک خودروی ساواک نیز در راه است ...
از ایرانصدا بشنوید
استوار علیخانی، رئیس پاسگاه، دستور ایست بازرسی میدهد. رسول که از شیراز به جاسک تبعید شده است، در انتظار پسرش، احمد، است و چون میخواهد با دوستش، موسی، به ماهیگیری بروند، از صنم، همسر موسی، میخواهد که کسی را دنبال احمد بفرستد.
یاور، گروهبان نیروی هوایی ارتش، با زن و فرزندش و احمد سوار بر یک وانت به سمت جاسک درحرکتاند.
احمد از شیراز با خود یک توپ کهنهی فوتبال آورده است که درون توپ را با اعلامیه و نوار کاست پر کرده است.
اتابکی، یکی از ماموران ساواک، شخصا برای بازرسی به سمت وانت میآید. اما وقتی که متوجه میشود همسر یاور، خواهرزادهی سرهنگ خسروی، از سرهنگهای برجستهی کشور است؛ دست از بازرسی میکشد. اتابکی متوجه توپ میشود و کمی هم با آن بازی میکند و متوجه صدای غیرمعمولی توپ میشود با این حال به آنها اجازهی عبور میدهد.
مأموران پاسگاه، موفق به یافتن محموله نمیشوند. اما چه به سر مردم جاسک خواهد آمد؟ آیا توپ به دست مأموران خواهد افتاد؟ وضعیت رسول چه خواهد شد؟ ...
یاور، گروهبان نیروی هوایی ارتش، با زن و فرزندش و احمد سوار بر یک وانت به سمت جاسک درحرکتاند.
احمد از شیراز با خود یک توپ کهنهی فوتبال آورده است که درون توپ را با اعلامیه و نوار کاست پر کرده است.
اتابکی، یکی از ماموران ساواک، شخصا برای بازرسی به سمت وانت میآید. اما وقتی که متوجه میشود همسر یاور، خواهرزادهی سرهنگ خسروی، از سرهنگهای برجستهی کشور است؛ دست از بازرسی میکشد. اتابکی متوجه توپ میشود و کمی هم با آن بازی میکند و متوجه صدای غیرمعمولی توپ میشود با این حال به آنها اجازهی عبور میدهد.
مأموران پاسگاه، موفق به یافتن محموله نمیشوند. اما چه به سر مردم جاسک خواهد آمد؟ آیا توپ به دست مأموران خواهد افتاد؟ وضعیت رسول چه خواهد شد؟ ...
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان